من عاشق این ماهم چون بوى عشقم رو میده، نسیم پاییزِ برگ ریزِ رنگ آمیز!
دلم میخواد یه بچه مدرسه ای رو تو خرید دفتر و کتاب و لوازم تحریر همراهى کنم؛
دلم میخواد دوباره اون وسواس هاى نوجوونیم تو خریدن لوازم مدرسه بیدار بشه؛
دلم میخواد غرق بشم تو دفتراى رنگارنگ ، صحنه نوشتن اسمم رو تک تک مداد رنگیام شب قبل جشن شکوفه ها، اول ابتدایى
دلم مهر ماه رو میخواد،
بزارین یه اعتراف بکنم، من هیچوقت منتظر تابستون نبودم، تابستون یه پیرِ خرفت و خواب آلود و غرغروئه که فقط شما رو اسیر فراغتش کرده ،
دلم نم نم فصل عاشقى رو میخواد... دلم عاشقى میخواد...
طفلک تابستون .. چی کارتون کرده جز یک آغوش گرم و گشاده؟!
تابستون آینه ی تمام نمای همه ی بدبیاریهاى من بود و هست
پس درسو دوست داری عزیزم من از درس خیلی بدم می یومد
اره دوس دارم ؛)
اصن امشب هوا بدفرم پاییزی هست، انگار نه انگار که هنوز تابستونه، خیلی حس خوبی داره.