ساختن سخته

 من یه دختر غرغروى از همه چی اشکال بگیر بودم. اینو از نشست و برخواست با دخترای غرغروی از همه چی اشکال بگیر به غنیمت برده بودم. با اینکه خودم اینو مذمت میکردم ولی به خودم که میرسید میگفتم حق دارم! تازه به اینم ختم نمیشد. من انتظار داشتم غرغر کردن و اشکال گرفتن و بهونه و زیر سوال بردن همه چی وضعیت منو درست کنه! فاجعه س! درسته که زندگی مرفهی نداشتم یا عشق و عاشقی پرشور نداشتم یا چپم پر نبوده یا زیبایی افسانه ای نداشتم یا یا  یا.... اما اینا دلیل نمیشده که من یه دختر غرغروی از همه چی اشکال بگیر باشم. یهروز یه دختر خیلی پرانرژی و مثبت نگر و خنده رو به یکی از دیگه از غرغروها گفته بود غمگین بودن راحت ترین راه برای ادامه زندگیه! این حرفش منو تکون داد، با اینکه شاید خیلی واضح و روشن بود از دید من قایم  شده بود.همینه که هست. شاد بودن و حفظ روحیه سخته، ساختن سخته، بالا رفتن سخته، اما این سختا قیمت دارن، نه ناراحتی و سقوط و خراب کردن.

من حساسم. به رفتار بقیه. این لعنتی ترین صفت منه. نمیدونم چطور خودمو رها کنم.البته این همه فقط یه تعداد محدودی ان که واکنششون برام مهمه.با اینحال این یعنی تعلیق هویت یابی. پیدا کردن سخته مخصوصا اگه اون مورد گمشده هویت یه آدم تاثیر پذیر باشه.

نظرات 1 + ارسال نظر
آواز در باد شنبه 31 مرداد 1394 ساعت 16:33 http://singinginthewind.blogsky.com/

آره شاد بودن و حفظ روحیه سخته، ولی به نظر من شاد بودن بزرگترین انتقامی هست که میتونیم از این دنیای لعنتی که بدون اجازه ما رو واردش کردن، بگیریم.
میدونی من دلم نمیخواست وارد این دنیای کوفتی بشم، ولی حالا که به اجبار توش هستم، اگه بتونم شاد باشم و روحیه م رو حفظ کنم، حتی با تحمل برچسب دیوانه و بیخیال و ... بازم بر زندگی پیروز شدم و انتقامم رو گرفتم.

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.