جامعه گریزی یک آتئیست اخلاق گرا ،خواندن این پست توصیه نمیشود.

چند سال پیش یه وبلاگ داشتم به اسم ٢١ سالگی من. از اونجا که من اون موقع دوره ی بحرانی ای توی زندگیم داشتم  وبم خیلی سیاه و نا امید کننده بود، یه بار یه وبلاگ خوندم از مطالبش خوشم اومد و کامنت دادم که خیلی وب خوبی داری و از این حرفا. طرف اومده بود نظر نوشته بود که تو وب تو برعکس  اصلا خوب نیس و حال بهم زنه و .. دقیق یادم نیست. حالا نمیدونم اینکه آدمی مشکل روحی داشته باشه و بخواد خودشو یجا تخلیه کنه چرا باید حال بهم زن باشه. این یارو باعث شد من وبمو ببندم. خیلی حساس شده بودم، تنها بودم، روحم پژمرده بود این پسره ام یه کامنتی گذاشت که واقعا دلمو شکست.بعد از اون ماجرا فهمیدم ما هیچ جا از هم دیگه در امان نیستیم.بی رحمی مجازی کمتر از دنیای واقعی نیست.هر آدمی یه جام زهره که استطاله هاش مثل دستای هشت پا گلوی اطرافیانشو میگیره.

ما خیلی وقتا خودمون نیستیم. همون استطاله هاییم. همیشه در حال تزریق زهر به این و اون.با خودم میگم مثل سگ که توسط آدمیزاد اهلی شد مام یه استحاله ی شخصیتی داشتیم. حتی تک و توک آدمای خوبی ام که بودن با تزریق زهر پر از سم کشنده ی ضد انسانی شدن.اصلا چرا با هم زندگی میکنیم ؟ 

  این روزا خیلی خیلی تنها و منزوی ام. شاید دور از ذهن نباشه که بگم پاچه میگیرم.خیلی وقتا به اونایی که رابطه ی خوبی با خدا و ماورالطبیعه دارن حسادت میکنم. شدیدا نیاز به یه وجود ازلی و متافیزیکی  دارم که بهش پناه ببرم ولی وقتی از مرز شک به دیار بی خدایی برسی خیلی سخت و اغلب غیر ممکنه که بتونی برگردی. وجودت دوپاره میشه و خودت اینو عمیقا حس میکنی. یه قسمتی ش میگه من خدایی میخوام که افول نکنه و قسمت دوم شروع میکنه به دلیل و برهان آوردن و و آخرش به یه "ولمون کن" ختم میشه.

آدمی مثل من برای زندگی اجتماعی ساخته نشده، نه اینکه تو جمع خیلی گوشه گیر و ساکت باشم نه ولی خیلی عوضی و بی شعور میشم. 

هم از خودم بدم میاد هم دلم برای خودم میسوزه که حتی خودمم خودمو دوس ندارم.اگه دوس داشتنی بودم که وضعم اینقد اسفبار نبود.

این عادلانه نیس، که من بعد از این همه سال مبارزه با اون کسیکه هیچ بعد از شخصیتشو قبول نداشتم دارم دقیقا به همون آدم مبدل میشم. من میتونستم تو این قالب بدنیا نیام. قالبمو دوس ندارم. باهاش درگیرم.نتیجه اش میشه رفتارای تهوع آور و بیمار گونم با بقیه.

دیگران نمیتونن بفهمن من از اینکه اینجوری ام چقدر ناراحتم. درون من آدمای متناقضی هستن که همه از همدیگه بیزارن.کاش ما فقط همینا بودیم که از هم میبینیم. یه جسم، پوشش، صدا و حرفامون.من هنوز توی خودم دست و پا میزنم. چطور میخوام با بقیه خوب باشم.

خدایی که نمیدونم هستی یا نه، این عادلانه نیست. 

نظرات 8 + ارسال نظر
Mahsa شنبه 3 مرداد 1394 ساعت 15:49

سلام،خودت بهترین حرف را زدى،اما باید عمل کنى"خاموش کردن ذهن"
بهترین راه این است که استادى داشته باشى، من هزاران بار وضعیتم از تو بدتر بود اما کسى مرا با کانال گنج حضور آشنا کرد،
آقاى پرویز شهبازى با معنى و تفسیر شعرهاى مولانا و شاعران دیگر راه زندگى روى زمین را به ما مى آموزد.
او مى گوید اصل ما از خداست و ما مانند خدا توانایى انجام هر کار خیرى را داریم اما مشغولیت ذهنى و حرفهاى این ذهن، اجازه نمى دهد که خداى درون انرژى خود را در اعمال ما بریزد و با قضاوتها، رنجشها، کینه ها، خشم و...در درون ما حبس شده. انسان با ذهن خود قادر نیست که دردهاى خود را مداوا کند و با خاموش کردن ذهن، قضاوت نکردن، تسلیم شدن، داشتن رضایت از اتفاق این لحظه، انرژى خداوند به عقل ما جارى شده و به صورت خرد به ما مى آموزد که چه کنیم...
خواهش مى کنم حوصله به خرج بدهید و چند برنامه را مرتب ببینید.آقاى شهبازى هفته اى یک برنامه زنده روزهاى سه شنبه صبح ساعت٥/٥از لس آنجلس پخش مى کند و بقیه ى برنامه ها تکرار برنامه هاى قبل است که بطور ٢٤ ساعته پخش مى شود.
آدرس برنامه:hotbird
١١٠٣٤
٢٧٥٠٠
٣/٤
Vertical
من بعداز چند برنامه که به دقت نگاه و توجه کردم براى بیشتر سؤالاتم جواب گرفتم، کمى مشکل است اما تنها راه رسیدن به آرامش و نجات از افسردگى و پوچى و سردرگمى همین است، حتى او روانشناسها را هم زیاد قبول ندارد چون معتقد است آنها ما را در ذهن نگه مى دارند!فقط صبور باشید و حوصله کنید. موفق باشید.

آلبالو دوشنبه 29 تیر 1394 ساعت 11:19 http://albalou.blogsky.com/

میفهمم چی میگی
دوست یا آشنایی نداری که هم عقیده با تو باشه؟ که یکم باهم حرف بزنیه؟ حرف زدن با یکی که هم فکرت هست باعث میشه که حس تنهایی و انزوا رو یکم برات کم رنگ کنه

مثال خوبی زدی .. بنظرم توام میتونی یه جایگزین پیدا کنی برای خلائی که بوجود آوردی. چون همونطور که گفتی، برای آدمایی که خدا رو میپرستن یا هر چی دیگه رو؛ یه گریزگاه همیشه وجود داره که بهش پناه ببرن، خودشون رو گوول بزنن، یا وقتی عصبانیند سرش داد بزنن، یا ناراحتن براش گریه کنن یا تقصیرها رو بندازن گردنش و از هر مسئولیتی شونه خالی کنن!! یا حتی از زیبایی ها لذت ببرن و تشکر کنن از اون.
اما تو اینو از خودت گرفتی ...
و همه بار این سختی ها رو خودت باید بدوش بگیری و همشون رو هر روز قورت بدی.

و میدونم چقدر سختتره اگه با خودت هم در حال کشمکش باشی. فاز عجیبیه از خود گریزی، هیچکی درکت نمیکنه و این خیلی ناراحت کننده ست :( ...

ولی دوباره راهش رو پیدا میکنی که خودت رو دوست داشته باشی :) نگران نباش اینا میگذره

امیدوارم زوودِ زوووود از این بحران بیای بیرون و از وجودت و زندگیت لذت ببری

مرسی از وقتی که برام گذاشتی و نظر دادی
اره برای این نیاز واقعا باید یه جایگزین پیدا کرد اما لزوماً نباید خارجی باشه ، بنظر خودم ابتدایی ترین چیز اینه که ادم با فکر و ذهن و گفتگوهای درونی خودش کنار بیاد
همین که بتونی ذهنتو ساکت کنی خیلی بهت ارامش خواهد داد

sara شنبه 27 تیر 1394 ساعت 18:18 http://sara-m71.blogsky.com

Mamoolan adam vaghti tanhast b ye nafar ehtiyaj dare
Oon y nafar khoda bashe kheyli behtare
Chon badan too root nemikoobe ke to ino gofti oono gofti...
Adami ke badjens bashe too donyaye majazi ham zahresho mirize...

کاش میتونستم

کاواتینا پنج‌شنبه 25 تیر 1394 ساعت 21:39 http://singinginthewind.blogsky.com/

انزوا خوب نیس، آدم غمگین میشه

از تحمل آدمایی که باهاشون ناسازگاری بهتره

آنا چهارشنبه 24 تیر 1394 ساعت 11:13

هیچ چیزی بدتر از همین درگیری های ذهنی آدم نیست. واقعا بهت حق می دم حالت بد باشه. اما چرا یکی یکی با این درونی ها حرف نمی زنی باهاشون به توافق برسی؟ بالاخره باید آتش بس اعلام کنی.

نمیدونم ، انگار پیداشون نمیشه ولی یهو وقتی حواست نیست همه با هم ظاهر میشن

نمیدونم اما منم یه همچین تجربه ای رو داشتم فقط یکم بدتر منم خیلی به هم ریختم بعد از اون کامنت ، بعد از یه همچین چیزایی ادم ترجیح میده مردم گریز بشه : (

دقیقا

OmiD چهارشنبه 24 تیر 1394 ساعت 02:42

Mishe SHomaRatono DashTe BaShaM ?

mani چهارشنبه 24 تیر 1394 ساعت 02:38 http://www.shaeranehayemani.blogsky.com/

راههای زیادی هست ..یکیش خوبی کردن به دیگرانه ..
یکیش رفتن به عبادتگاههای مقدسه ...حالا مسجد یا کلیسا یا کنشت ..هر جا تونستی ..
یکیش کتاب خوندن درباره خداست ...و الی اخر

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.