خطر بهم خوردن حال خواننده
یه جا باید استاپ بشه دیگه.من نمیدونم، یعنی تو این مسئله نمیتونم خودمو درک و کنترل کنم. باعث سرافکندگیه که این موقیعت باعث میشه از کوره در برم.البته همونطور که از عنوان مشخصه طرف منو شاخ زده که از کوره در رفتم.
داستان اینه من هیچوقت دختر آویزون و عشوه خرکی داری (لغت من دراوردی!) نبودم.هیچوقت مگر موقع ضرورت، این ضرورت که میگم خیلی ضروری منظورمه،با پسرای همکلاسیم و یا کلا پسرای دانشگاه حرف خاصی نمیزدم.نمیدونم شاید بعضیاتون بگین غلطه بعضیا بگین درسته ولی لطفا جو این کلاس رو ندیده (!!)در نظر بگیرین.به جرات میتونم بگم کلاسای پزشکی چون جمعیت بالاست و حجم درسا زیاده معمولا زیاد جایی واسه صمیمیت نمیمونه.البته یه عده نظر برعکس اینو دارن.مثلا میکن چون شیفت و کشیک شب هست ما با هم خیلی راحتیم :/خیلی! :/ البته هستن کسایی که پرونده اشون با سریالهای GEM TV مو نمیزنه اما اینطور که من دیدم تو هر رشته ای و هر دانشگاهی از این استایلا وجود داره نمیشه حکم کلی داد.اما خب حداقل واسه من اینجوری نبوده و این نوشته هم از دیدگاه منه هر شخصی بنا به تجربیاتش یه عقیده ای داره.من دلیلی نمیبینم واسه جزوه یا نمونه سوالی که میتونم از دخترای همکلاسیم بگیرم برم سراغ پسرای کلاس.اما دختران خود شاخ پندار چنین کاری میکنن! این مدل افراد میرن سر یه مسئله ای، مثلا یه امتحان میچسبن به یه پسری هی سوال پیچش میکنن یا خودشونو میزنن به خنگی و بلاهت که پسره بره رو منبر درس و توضیح بده اینام مثل یه دانشجوی تنبل هی کشش میدن.پسره فکر میکنه دختره عاشقشون شده ویکم باهاش نرم میشن و دختره از این نرمش قهرمانانه استفاده میکنه و جریان رو به نفع خودش نشون میده.یعنی به هر کسی که میرسه میگه فلانی تا گردن تو دام عشق من افتاده بود و من نخواستمش.هدف از این عمل هنوز مشخص نشده ولی بنظر میاد بیشتر یه بیماری روانی باشه تا بازار گرمی.و شاخ این داف شاخ دار دقیقا اونجایی رو نشونه کرده که خلاصه اش اینه : من عرضه ندارم پسر تور کنم واسه همین همش به این لعبت داف الدوله تیکه میندازم و ضایعش میکنم! از بس که من حسودم ! ولی حد اقل خودم که میدونم چرا.از این رفتارا متنفرم. از بی هویتی بعضی دخترا متنفرم.از این که مثل بدبختا خودشونو میزارن تو ویترین متنفرم.کاش واقعا تورشو واسه کسی پهن میکرد که ارزش داشت.چار ساعت لاس میزنه با همکلاسی ای که میدونه نامزد داره! این وقاحت نیست؟ یکی به من بگه! چه لزومی داره ؟ برگشته به من میگه اه اصلا حوصله ندارم اعصابم سگیه! این جمله دقیقا بعد مقادیر متنابهی لاس زدن گفته شد.منم که اصولا رکم، گفتم چرا حوصله بعضیا رو داری؟ اینو گفتم که ساکت شد. فقط منتظرم ببینم چه شوهری میکنه.از رفتاراش مشخصه که از من خیلی بدش میاد ،البته دل به دل راه داره! ولی شوهر کردنش خیلی باید جالب باشه. خیلی دوس دارم بدونم چطوری یه بدبختو تور میکنه و او طرفم فکر میکنه الهه ی باکرگی گیرش اومده!
این همه مطلب تهوع آور نوشتم که با خودم کنار بیام.در واقع چیزایی که توذهنم بود و خالی کردم تا دیگه به این آدم و رفتاراش واکنشی نشون ندم.این ظاهریه! خیلی مشتاقم که ازراه درست نشونش بدم تعداد عشاقش (چیزی که خودش فکر میکنه) لزوما با محبوبیتش رابطه مستقیم نداره! شاید با چیز دیگه ای ارتباط داره و خودشم میدونه.بنظرم این مورد بیماری هم باید به لیست منحرفین جنسی اضافه بشه :/
خوب چی کارش دارید؟ بگذار تو دنیای خودش خوش باشه. اون هم این طوری زندگی را دوست داره.
من تا وقتی که با من کاری نداشت کاریش نداشتم
ولی نمیتونم طعنه و کنایه اش رو ندیده بگیرم
و کلا دست خودم نیست که به رفتار روسپی گونه آلرژی دارم
راستی این تیکه ش هم خیلی باحال بود « بعضیام هستن که پرونده شون با سریالای جم تی وی مو نمیزنه »
والا بخدا
این میره با اون ،اون میره با این
ولی واقعا تو بعضی رشته ها بیشتره، تو بعضی رشته ها کمتر، و البته هرچی نسل جدیدتر میشه، این موردا بیشتر میشه، مثلا تو دهه هفتادیا خیلی بیشتر از دهه شصتی ها و توی دهه هشتادیا خیلی بیشتر از دهه هفتادی ها !!
مثلا بچه های رشته های شهرسازی دانشگاه ما خیلی جوشون اینطوری بود، همه قروقاطی بودن با هم
ولی تو رشته ما که ریاضی بود، خیلی کم بود. اگرم بود من خبر نداشتم. شایدم من تو فازش نبودم و به خاطر همین سراغ من نیومدن.
البته از من سوال ریاضی زیاد می پرسیدن ولی واقعا سوال می پرسیدن هدف دیگه نداشتن
خیلی خوبه که آدم با همکلاسیش خوب باشه و یه دید فراجنسیتی داشته باشه، اصلا جامعه داره به همین سمت میره ولی فکر کن تو یه کلاسی که تا دو نفر رو یا هم میبینن انگ میزنن بهشون چه وضعیتی پیدا میشه
به قول شما منم خبر نداشتم
چند ترم بعد تازه گندکاریاشون درمیومد، از این بابتم خرسندم چون انقد وقیحانه اس که طرف شرمش میاد حتی تعریف کنه
خب بعضیا دخترا اینطوری ان، یعنی لاس میزنن با پسرا، و خب آخرسرهم معمولا یه پسر هفت خط تر از خودشون گیرشون میاد. البته ممکنه یه پسر چلمنگ رو خر کنن که بیاد بگیردشون و اونا هم همچنان حتی بعد از ازدواج هم به لاس زدن خودشون با مردای غریبه ادامه بدن. یه کمی هم که ظاهرشون خوشگل باشه دیگه کاملا موفق میشن.
ولی خب تو پسرا هم این پدیده فاجعه بار زیاد مشاهده میشه.
ولی خب متأسفانه این دسته آدمای زرنگی هستن و ممکنه اون اوائل نقش پاکی رو خیلی خوب بازی کنن.
و اینکه تشخیصش زیاد سخت نیست، منظورم فرق بین لاس زدن با حرف زدن دوستانه یا سوال جدی پرسیدن. خوشبختانه هنوز این دسته دخترا سراغ من نیومدن
این دخترا نوع پسر زیاد براشون مهم نیست
چون خودشون فقط ماده ان صرفاً دنبال یه نر میگردن
ما یه هم کلاسی آقا داشتیم که فامیل فامیلمون بود! نسبت خیلی دوری باهامون داشت و از پولدارهای شهرمون بودن و رستوران دار ...
خب ، ما هم کلاس بودیم و من سعی می کردم فقط به ایشون از جانب همون آشنایی قبلی سلام کنم. به آقایون نگاه نمی کردم که سلام نگن بهم!
خب ، بعدها بهم پیشنهاد داد که باهاش دوست شم ، به شدددت پسر ساده ای بود و از اون مدل هایی که من دوست نداشتم. شخصیتش رو دوست داشتم اما ظاهرش رو... نه اصلا :|
وقتی بهش گفتم نه بعد از چندین بار گفت برو و مشکلت رو حل کن! اینکه اونقدر سعی کردی من رو سمت خودت بکشی و حالا با پا پسم می زنی نشونه ی نوعی عقده ی حقارته :|
الان حس کردم شاید دخترا هم چنین فکری درباره م می کردن ......... حالم گرفته شد :(
+ راستی اسم وبلاگ من هست مگلاگ نه مهلاگ
وای عجب افتضاحی مگهان، ببخشید اصلا نمیتونم اسمتو درست هجی کنم
الساعه درستش میکنم
اخه همش تو ذهنم میاد که اسمت مهگان هستش مگهان، آخه معنی ش رو نمیدونم
خوب شد گفتی.
راجع به قسمت اول نظرت هم باید بگم این خانوم اصلا اینجوری که تو تصور میکنی نیست، با همه پسرا خیلی راحت و ... هستش، نمیتونم اون کلمه اش رو بگم